کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : محمد علی بیابانی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : ترکیب بند    

گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست         پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست

گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک         باطـنـا امشب مدینه کـربـلای دیگری ست


چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند         در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست

خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک         بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست

شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین         سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست

آمد آن کان عطا، کهف الورا؛ خـون خـدا

او بُـوَد آئــیــنـۀ حُـسـن جــمــال کــبـریــا

عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت         می توان فـهـمید این را از کـلام اهـل بیت

ساغـر لبهای هر معصوم می گوید حـسین         بسکه لبـریـز است نام او ز جـام اهل بیت

هم شتـابش بـیـشتـر هم اینکه جایش بیشتر         کـشتی اش هم فـرق دارد با تمام اهـل بیت

در نهایت جمع خواهد گشت با نام حـسین         سفره ای که پهن می گردد به نام اهـل بیت

روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت         روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت

گفت پیغمبر حسین از من بُوَد من از حسین

پس بُوَد او بر تمام اهل بیت نور دو عـین

تا که میخوانم تو را هر دیده می بارد تو را         از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را

در روایت هست هر که دوستش دارد خدا         در دلش چون داغی ازیک لاله می کارد تو را

عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام         از گریـبانش چنان خورشید می آرد تو را

ما نه؛ فـرزند پـیـمبر می شود قـربـانی ات         هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را

جـامـه ات را آسـمـانی ها عوض کردند تا         سـخـتـی رخت زمـیـنـی ها نـیـازارد تو را

زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو

سینـۀ پیغـمبر است و قـلب زهـرا جای تو

اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم         باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم

ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم         بین هیئت ها ز یکـدیگـر عـیـادت می کنیم

زودتر راحت کن از درد فراقت خـلـق را         ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم

عــالــم نــوزادی مـا فــرق دارد بـا هــمـه         ما بـرایت گـریه از وقـت ولادت می کـنیم

هر غـمـی دیـدیم، فرمودند فـابک للحـسین         بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم

دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین

آذری میخوانمت: جانیم سنه قربان حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

ترکیب بند شعری است که در پایان هر غزل یک بیت برگردان با قافیه ای متفاوت آورده میشود که در بند اول و دوم این شعر آورده نشده است لذا ابیات زیر برای رفع این نقیصه اضافه شد

آمد آن کان عطا، کهف الـورا؛ خـون خـدا         او بُـوَد آئــیــنـۀ حُـسـن جــمــال کــبـریــا

گفت پیغمبر حسین از من بُوَد من از حسین         پس بُوَد او بر تمام اهل بیت نور دو عـین

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : غزل

تـو را آفــریـده که خـود را بـبـیـنـد            تـجــلـی أســمــای حـسـنــی بـبـیـنـد

خودش از ازل خیره ات بود و حالا            زمـانـش رسـیــده کـه دنـیـا بـبـیـنـد


تـو آن کـنـز مـخـفـی بـالا نـشـیـنـی            که تـنـهـا تو را ذات أعـلـی بـبـیـنـد

تــحـیــر فــتــاده بـه جـان مـلائـک            خــدا را بـبـیـنـد؟ شـمـا را بـبـیـنـد؟

بدون سبب نیست بر سـاق عـرشی            تـو را دوست دارد که بـالا بـبـیـنـد

دلش تنگ عرش است زهرا و هر شب            مـیــان جــمــال تـو أسـمـاء بـبـیـنـد

به هـر کـس نگـاهت بیـفـتـد، یقـیـنا            اگـر کــور بـاشد چـو بـیـنـا بـبـیـنـد

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آیات عاشقی است که تـنـزیل می شود            یس و مریم است که تـرتـیـل می شود

کوثر و مُلک بوده و والفجر هم رسید            قرآن فاطمه است که تکـمـیل می شود


سبِّـح بحـمـد ربِّـک یا مـرتضی عـلـی            با این پسر ز شأن تو تجـلـیل می شود

کشتی عـشق او که دلش را به آب زد            دوزخ یقـین نمود که تعـطـیل می شود

بسم خدای فجـر و قسم بر لـیـال عشر            کانون عاشقی است که تشکیل می شود

إنــی أنــا الـغــریــب زمــان ولادتـت            با سـرخـی گـلـوی تو تـأویـل می شود

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

مـیـلاد ابـی عـبـدالله، دلـهـا غـرق سُـرور           نازل شد به حریم حق، امشب سورۀ نور

آمد گـل پسر زهـرا ** خورشید دگر زهـرا ** نـور چشم تر زهـرا


سـیّـد الـشّـهـدا

آمده خون خدا؛ یوسف خیرالنسا؛ نور مصباحُ الهُدی؛ گشته عالمتاب

سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب

*******************************************

امشب دامن زهرا شد، رشک باغ بهشت           حق، آب و گِل این گُل را، با نورش بسرشت

عالم سائل احسانش ** هستی، واله و حیرانش ** هر عطری ز گلستانش

جان ما به فداش

سر زده صبح سحر؛ نور خورشید و قمر؛ آمده جان پدر؛ دلبر مادر

سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب

*******************************************

می گیریم همگی با این، شـور و حال دعا           از دست عـلـی و زهـرا، امـشب کـربـبلا

شعبان ماه سُرور ما ** ماه مـولِد این مولا ** باشد وعـدۀ مشـتـاقان

صحن خون خدا

جاری اشک از هر دو عین؛همچو اهل عالمین؛ بر لب ما یا حسین؛ تا نفس داریم

سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

قلب زهـرا شد با شـعـف همراه            آمـــده  جــشــن عـــیــد ثـــارالله

نور مصباح الهدی خوش آمدی            یا سفـیـنـة الـنّجـاة خـوش آمـدی


کوثـر و حـمد و قارعَة            رحـمـة اللهِ الـواســعَـة

لالـۀ گــلـشـن زهــرا و حــیــدر            نــور دیـده و عـزیـز پــیـغــبــر

ذکر زیـبای تو را بر لـب داریم            با خـمـیـنـی و شهیدان و رهـبـر

یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ )

************************

بـهـر تـوبـه کن، جـمع ما امـداد            فـطـرس دل هـا، را نــمــا آزاد

گرچه آلوده به جر و عصیانـیم            تا ابـد خـاک حـریمت می ما نیم

ما قطره ایم، تو دریایی            ما بنـده ایم، تو مولایی

عجز ما و کرمت ارباب ارباب            چـشـم ما و قدمت ارباب ارباب

مُحرم و دربه در عـشق تـوأیـم            کعـبـۀ ما حـرمت ارباب ارباب

یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ )

************************

فـوق عـرش حق خاک کوی تو            بـوسـه زد احـمـد بـر گـلـوی تو

بـشـنـو ای تـجـلّی حُـسن سـرمد            نـغــمـۀ حـسـیــنُ مـنّـی احــمــد

هستی صاحب لوی حشر            والـفـجـر و لَیـالٍ عَشر

ای امـیـد ما هـمـه خـوش آمـدی            آیـه هـای محـکـمـه خـوش آمدی

بـه أبـی انـت و اُمّــی یــا مــولا            نـور چـشـم فـاطمه خوش آمدی

یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ )

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک  

ماه رسول خدا؛ شد پر نور و ضیا            آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا

آمـده دلـبـر مـا؛ سیّـد و سَـروَر مـا            آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا


تو آسمانِ ولایت کرده طلوع خورشید و ماه

عـالَـم بـهـاران شـده از نــور جـمـال ثـارَالله

آمــده شـــاه تــمـام عـالــمـیـن            اشک شوق ما روان شد از دوعین

ذکر کـلّ عـاشـقـان امشب اینِ            سیّـدی ابـی عـبـدالله الـحـسیـن

یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲)

******************************************

آمده نور جلی؛ نـور دو چشم عـلی            آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا

جوش و خُروش نبی؛زینت دوش نبی            آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا

سبـط نـبـیّ مـرتـضی حـضرت ثـارالله مـدد

ای یـوسـف خـیـر الـنّـسا یا ابـا عـبـدالله مدد

مصطفی نموده همچون گل بویت            عالمی معتکـف عـشق رویت

یـاد آن مـصـائب و آن بــلایـا            بوسه زد گریه کُنان بر گلویت

یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲)

******************************************

کعـبه جود و عطا؛ قـبـلـۀ اهـل ولا            یــا ثـــارالله؛ مـــدد ابــی عـــبــدالله

شدی در اوج بلا؛ فـنای عشق خدا            یــا ثـــارالله؛ مـــدد ابــی عـــبــدالله

کــربــلای تـو آقـا بـهـشـت کـلّ عــالـمـیــن

کِی میـشه قـسـمـتم آقا غـروب بین الحرمین

مـسِ دلم رو کُن طلا یا ثارالله            شدم اسیـر و مـبـتـلا یا ثـارالله

کن یه عـنایتی به ما یا ثـارالله            که جان بدیم تو کربلا یا ثارالله

یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲)

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

آمده سُرور قلب مصطفی، به علی نور عین          رهبر و سَروَر و کُلّ کائنات، گل زهرا حسین

آمده سلطان کـربـلا          آمده عشق خودِ خدا


دشـمــن آل اُمـــیّــه          شـاه دین ابا الـرّقـیّه

گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ )

********************************

خانۀ امیر مؤمنان شده، غرق دُرّ و گوهر          میزند خنده نبی به صورت، زهرا و حیدر

جلوۀ مهتاب مبارکه          مقدم اربـاب مبارکه

همه با شوق و تمنّـا          تهنیت بگیم به زهرا

گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ )

********************************

دشمن خون خدا پـلیـد و بد تر از اهـریـمنِ          گفته مصطفی من از حسینم و، حسین از منِ

مرغ قلبم روی بوم تو          دیده ام فرش قدوم تو

ای گل لاله گـل یاس          ای تمام عشق عبّاس

گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ )

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک ۱              پخش سبک ۲  

خانۀ زهرا و علی؛ گشته پر از مهر و صفا          سر زده خـورشید رخِ؛ سَـروَرِ خیـل شُهدا

آمده آنکَس که بُوَد؛ فاطمه را نـور دوعـین          میشنـوم از همه جا؛ ذکر حـبیبی یا حسین


کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین

**************************

گشته چراغان، ز شعف؛ مُلک خداوند جلیل          مَحوِ رُخَش یوسف و هم؛ عیسی و موسی و خلیل

جلوۀ گـلواژۀ صبر؛ واله و بی تاب حسین          سر زده در لیلۀ دل؛ روی چو مهتاب حسین

کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین

**************************

دل بَرَد از فوج مَلک؛ خنده و هم شیوَن تو          ای پسر شیـر خـدا؛ دست من و ودامن تو

بهـر سفـر تا به خـدا؛ بی مدد و توشه منم          از کرم و لطف خدا؛عاشق شش گوشه منم

کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

شده آوای لبهای؛ همـۀ اهل عـالـمین            السلامُ علیکَ یا؛ ابا عبدالله الحـسیـن

آمدی ای نـور کـوثر            فرزند زهرا و حیـدر


خوش آمدی یا ثارالله            مــدد یــا ابـاعــبـدالله

*************************

جلوه گر شد قنداقه ات؛ای تجلّی انّـما            مثل قرآن بر دستانِ؛حضرت ختم الانبیا

آیات رحمت سوی تو            کـعـبـۀ دلهـا کـوی تو

خوش آمدی یا ثارالله            مــدد یــا ابـاعــبـدالله

*************************

ای اسیری بر عشق تو؛ اوج آفاق حُریّت            فُطرسِ دل را کن رها؛ از گناه و از معصیت

اهل هدایت کن ما را            یـار ولایت کن ما را

خوش آمدی یا ثارالله            مــدد یــا ابـاعــبـدالله

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترجیع بند

امشب دوباره عشق را تحـکـیـم کردند           با دست حق نقـشی دگر تـرسیـم کردند

یک دسته گل دادند بر زهرا و حـیـدر           از فاطمه وز مرتـضی تـکـریـم کردند


دُردانـه های آفـریـنـش شــوق خـود را           با فـرشیـان و عـرشیـان تـقـسیـم کردند

این است آن انسان که در عـرش الهی           خـیـل مـلائـک پیش او تعـظـیـم کردند

می خواستم پرسم که میلاد چه نوری است           کامشب به آل مصطفی تـقـدیـم کـردند

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

آن شب ملائک ز آسمان ها نـور دیدند           از آسـمـان ها تـا مـدیـنـه پـر کـشـیـدنـد

سـجـادۀ شـکـر و دعـا را پـهـن کـردند           وقـتـی طـنـیـنِ بال فـطـرس را شنـیدند

با عرض تـبریک و درود حق تـعـالی           در مـحـضـر پـیـغـمـبـر اکـرم رسیـدند

اذن ورود خــانــۀ حــیــدر گـرفــتــنــد           در دست زهرا گوشوار عـرش دیـدنـد

وارسـتـگـان عـشـق در مـیـلاد آن گـل           وقتی که از جام وصالش می چـشیـدند

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

تـنـهـا نه مه مـحـو نـگـاه روشنـش بود           خورشید هم یک خوشه چین از خرمنش بود

آفـاق پُـر شـد از شـمــیـم لالـه، آن گـاه           هستی بهشت عـشق از عطر تنـش بود

این بـاغـبـان عـشـق و ایثار و شهـادت           یک بـوستان لالـه به روی دامنـش بود

بر صد هزاران تاج گل هم برتری داشت           دستی که هم چون طوق گل برگردنش بود

وقـتـی که همراه نـسـیـم صبـحـگـاهـی           روح الامین غرق نوازش کردنش بود

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

امشب خدا در عرش او را میهمان کرد           از او پـذیـرائـی مـیـان آســمــان کــرد

او را نـشـانِ شـب نـشـیـنـان فـلـک داد           خاصان درگه را دوبـاره شـادمان کرد

در مصحف نورانی خود تا به محـشر           نـام هـمـیـشه سبـز او را جـاودان کـرد

گل های دیگر گر به رنگ یاس بودند           در لاله زار عشق او را ارغـوان کرد

بـا خــلــقــت نــور حــسـیـن آل طـاهـا           امشب که عشق و معرفت را ترجمان کرد

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

امشب شب اعجاز صورت آفرین است           فصل شکـوفـائـی ایمان و یـقـیـن است

ای دل شب نـورست وین نـور هـدایت           بر رهـروان حـق امـام راسـتـیـن است

با این همه قدر و جلال او عجب نیست           گهواره جنبانش اگر روح الامین است

منزلگه و قدر و مقـامش آسـمانی ست           یک چند روزی گر چه مهمان زمین است

امـشب که از نـور ولایـت روشـنـم من           امشب که با یادش دلم خلوت نشین است

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

ای تـشـنگـان عشق؛ او آب حیات است           سـر مـنـشـأ خـیـر تـمام کـائـنـات است

گر در مـسـیـر نـهـی از منکـر قدم زد           احیاگر امر به معروف و زکـات است

تـسنـیـم و زمـزم تشنـۀ لعـل لب اوست           کی تشنۀ یک جرعه از آب فرات است

می گفت پیغمبر «وفائی» کاین حسینـش           نور هدایت هست و کشتی نجات است

گر چه شب میـلاد او گـفـتم ز مدحـش           گر چه ز قدر و جاه او ادراک مات است

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

هستی پُر از عطر دل انگیز حـسین است

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

نـوری به نسل سـاقی کـوثـر اضافه شد           مـاهـی به روی دامن مـادر اضافـه شد

مـولـودی آمـده کـه ز یــمـن وجــود او           بر رزق سفـره ها دو برابـر اضـافه شد


وقتی که پا به روی زمین زد خدای عشق           از این به بـعـد واژۀ نـوکـر اضـافه شد

امــروز بـا ولادت اربــاب یـک نــفــر           بر شـافـعـان عرصۀ محـشر اضافه شد

از مـعـجـزات نـور وجـود حـسیـن بود           بر بـال های فـطـرس اگر پر اضافه شد

بـا دیـدن حـسیـن، حـسـن افـتـخـار کرد           بر مـیـوه هـای قلب پـیـمـبـر اضـافه شد

این شد که ما به نان و نوایی رسیده ایم

از بـرکـت حسیـن به جـایـی رسیـده ایم

از آسمان به سوی زمین این نـدا رسید           مـژده به هـم دهـیـد که خون خدا رسید

تـکـمـیـل شد حدیث بلـنـد رسـول عشق           یعـنـی که تک سـتـارۀ اهـل کـسا رسید

در ازدحـام خـیـل گـدا مـی شـود شـنـیـد           سـلـطـان عـشـق، پـادشه کـربـلا رسیـد

حال و هـوای مستی ما بی دلیـل نیست           امشب حـسـیـن فـاطـمه ارباب ما رسید

جـذب خـودش نـمـوده تـمـامی خـلق را           مـثـل پـیـمـبـری که ز غـار حـرا رسید

امشب تـبـرکی ز درش خـاک می بـرند

آنـان که هر کدام به قـومـی پـیـمـبـرنـد

حـسـاس بـود فـاطـمـه بر گـریه های او           بر بـوسـۀ نـبی به تن و دست و پای او

پـروانـه های سـوخـتــۀ دور شــمــع او           جـبـریـل مـی شـونـد هـمـه از دعـای او

صـدهـا مـسـیـح دم همه بیـمار او شدند           حـلـقـه زدنــد بـر در دار الــشـفــای او

ثابت شود به خلق ازل تا ابـد که نیست           خــاکـی شـبــیـه تـربـت کــربــبـلای او

ما که بهشت را هـمگی لـمـس کرده ایم           هر شب میان گریه و در روضه های او

وقتی که ذره پروری اصل صفات اوست

پس سینه زن شدن یکی از معجزات اوست

بر سیـنه غیر نـام تو را حـک نمی کـنیم           از بین سینه عشق تو را دک نمی کـنیم

هر کس که در مقابل تو صف کشیده است           ما به حـرامـزادگی اش شـک نمی کـنیم

خود را به پیش هیچ کسی جز خود شما           آقا به جان فـاطـمـه کوچک نمی کـنـیـم

ما سیب سرخ سینه خود را حسین جان           با معصیت به عـشق شما لک نمی کنیم

لطف تو بود بر دل مـسـکـیـن پـنـاه داد

ما را رقـیـه ات سـر این سـفـره راه داد

آن دخـتـری کـه فـاطـمـۀ کـاروان شـده           آن که سه سال داشت ولی قد کمان شده

از آن زمان که رأس تو را روی نیزه دید           مانند عمه جان خودش روضه خوان شده

جان داد و در عوض ز لبت بوسه ای گرفت           از آن لبی که بـوسـه گه خـیـزران شده

طفل سه ساله ای که پر از خار شد تنش           از بس دویـده اند پـی اش نیمه جان شده

در مجـلـس یزید که حرف از کـنیز شد           زهـرای کـاروان تو سخت امتحان شده

امشب تو آمدی و به ما اشک می دهـند

ما تشنه ایم و باده از آن مشک می دهند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مـولـودی آمـد و نـمـک نـان خـلـق شـد           بر رزق سفـره ها دو برابـر اضـافه شد

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مسدس ترکیب

امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند         روح القدس مدحت گری، حورا غزل خوانی کند

گـیـتـی به تن پیراهن از، انوار ربّـانـی کـند         شادی و غم با دل صفـا پـیـدا و پنهانی کـند


در سـیـنه هـای سوخته آتش گـلستـانـی کـند         زیبد جهان هستی خود، یکباره قـربانی کند

ریـحـانـۀ خــتـم رُسـل فـرزنـد زهــرا آمـده

آری حـسـیـن بن عـلـی امـشب به دنیـا آمده

امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه         امشب ز بـاغ آرزو، ریحـان گـرفته فاطمه

امشب ز دریـای ولا، مرجان گرفته فاطمه         امشب ز داور گـوهـر ایمان گرفته فـاطـمه

امشب برای اهل دل، جانـان گرفته فـاطمه         امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر

از خـانـه زهـرا رود بر آسمان نـوری دگر

در سیر دریـای ولا دل گـوهـرش را یافـته         یا جـان به ظلمات بـلا روشنگرش را یافته

باطل شده سر در گمُ، حق محورش را یافته         بـسـتـان سـرسـبـز ولا آب آورش را یـافـته

نـخـل امید فـاطـمـه برگ و برش را یـافـته         فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافـته

از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه

ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فـاطمه

شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این         مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این

ریـحـانـۀ خـتـم رسل دُردانۀ زهـراست این         مـاه امـیـرالـمـونـیـن مِهر جهان آراست این

توحید از سر تا بپا قرآن ز سر تا پاست این         وجه خـدا خـون خدا عبد خـدا سیماست این

گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم

ترسم که هر کس بشنود خواند حسین اللهیم

جان بحر و او در دانه اش دل باغ، او ریحانه اش         هستی هـمه دلـداده اش عـالم همه دیوانه اش

ایثار شمع محـفـلش خلـقت همه پـروانه اش         خلـق زمین و آسمان یکسر گـدای خانه اش

سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش         مرهون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش

چشم همه دریای او قـلب همه صحـرای او

هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او

فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن         درد درون خویش را ابـراز کـن ابـراز کن

حـرف دل بشکـسته را آغـاز کن آغـاز کن         پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن

برگرد شمع روی او پرواز کن پـرواز کن         نازی بکش زان نازنین بر خلق عالم ناز کن

عین الحیوة عاشقان در عالمین است این پسر

باب النجاة عاصیان یعنی حسین است این پسر

آن سرو بستان قدم تـازد در این عـالـم قـدم         ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود ز هم

دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم         لبخـنـد زن پـرواز کن گـردید گرد آن حـرم

زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید، هم         این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم؟

من آمدم تا در یـم عصیـان بگـیـرم دستـتان

از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستـتان

من آمدم با بذل جان دل مُـرده را احیـا کنم         من آمدم با تـرک سر فـرمان حق اجرا کنم

مـن آمـدم هـر فـرد را آزاده در دنـیـا کـنـم         مـن آمـدم بـنـد سـتـم از پـای عـالـم وا کـنـم

من آمدم تا پـرچـم عـدل و شـرف بـرپا کنم         من آمـدم هر روز را اعـلان عـاشـورا کنم

مـن آمـدم تا رهـنـمـا در طی مـنـزلهـا شوم

با روی خـونـیـن تا ابد روشنـگـر دلها شوم

حُسن خدا روی خدا این حُسن من این روی من         خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من

رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من         حبل المتین عاشقان این تار من این موی من

سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من         آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من

مـن بـیـن دریــای بـلا فُـلـک نـجـات امـتـم

من با لب عـطـشـان  خود آب حیـات امـتـم

خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من         ایـثـار دامن گـیـر من آزادگی مـرهـون من

افـروختن، خود سوختن، آموخـتن قانون من         مجد و جلال و عزت و عشق و وفا؛ ممنون من

قلب همه کانون من، چشم همه جـیحون من         خونی که ریزد بر زمین، از چهرۀ گلگون من

هر قطره اش میجوشد و صد بحر غفران می شود

بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود

تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش         تا حشر هر افتاده را من همدمش، من یاورش

هرکس به طوفان غرق شد، من کشتی اش، من لنگرش         هرکس به صحرا گشت گم، من هادی اش، من رهبرش

هرکس شهید دوست شد، من سیدش، من سرورش         هرکس که مست یار شد من ساقی اش،من ساغرش

لـبـیـک گو امـدادگـر فـریـاد رس فـردا منم

حـتـی اگـر کـافـر زنـد دست ولا بر دامـنـم

من عاشق شیدای حق، حق عاشق شیدای من         پیمان خود را نشکنم، گر بشکند اعضای من

صد بار، اگرغلطد بخون هرلحظه سر تا پای من         صد بار اگر گلگون شود از خون سرو سیمای من

هر روز گردد زنده تر، ز امروز من فردای من         بر نـسلهـا باشد یکی میلاد و عـاشورای من

هـر روز بر آزادگـان مـیـلاد جـان مـا بود

در مـحـفـل دلـدادگـان "میثم" زبـان ما بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمامی سایتها حتی سایت نخل میثم استاد سازگار بصورت زیر درج شده است که علاوه بر اینکه ردیف و قافیه رعایت نشده، وزن شعر هم مخدوش شده در معنا هم مشکل پیدا کرده که البته این غلط تایپی است لذا اصلاح شد

شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این      مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست فاطمه

لـبـیـک گو امـدادگـر فـریاد رس فردای من         حـتـی اگـر کـافـر زنـد دست ولا بر دامـنـم

بیت زیر با غلط تایپی در تمامی سایتها امده که موجب بی معنا شدن بیت شده است لذا اصلاح شد

صد ره، اگرغلطد بخون هرلحظه سر تا پای من         صد بار اگر گلگو ن شود از خون سرسیمای من

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثمن

امشب شب تبسم و اشک پیـمبر است            شاید که از هزار شب قـدر بهتر است

جان محـمّد است در آغـوش مرتضی            یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است


امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش            با جلوۀ حـسیـنی خـود نورگستر است

امشب بُـوَد برای خـدا هـم شب حسین

گـلـبـوسۀ نبـی است به لعل لب حسین

امشب خـدا ولـیـمه به خلق جهان دهد            امشب خـدا به پـیکـر توحید جان دهد

امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول            روی حـسـیـن را به محـمّد نـشان دهد

تنها به یک مـلک ندهـد باز بال و پر            امشب حـسـیـن بر همه خـط امان دهد

فطرس به فوج فـوج ملک ناز می‌کند

دور حـسیـنِ فـاطـمــه پـرواز می‌کـنـد

ایـن قـبـلـۀ دل همه، جـان پیـمبر است            این روح انـبـیـا و روان پـیـمـبر است

این مصحف نبی به سر دست فـاطمه            این دست حیدر است و زبان پیمبر است

این بر فـراز شـانـه مـدال محمّد است            این روی سینه تاب و توان پیمبر است

این است آن حسین که آقای عالم است

آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است

مـاه رسـول، مـاه خـدا را نـظـاره کـن            خـورشـیـد آسـمـان هُـدا را نـظاره کن

بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم            رخـسـار سـیـدالـشـهـدا را نـظـاره کـن

بر گـرد کـعـبـۀ دلِ خـتـم رُسُـل بگرد            سعی آور و صفای صفا را نظاره کن

سـر تا قـدم رسـول خـدا زاد فـاطـمــه

الحـق که سـیـدالـشـهــدا زاد فـاطـمــه

مادر، حسین زاده بر این مـادر آفرین            این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین

این منظر جـمال خـداونـد سرمد است            بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین

گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه            بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین

امشب خـدا سـلام فـرستد به سـوی او

گیرد رسـول در بر و بوسد گـلوی او

ای خـاک پـات تـاجِ سـرِ شـهـریـارها            ای بُـرده دل ز طـایـفـه‌هـا و تـبـارهـا

احـمـد که انـبـیـا همه بـوسنـد دست او            داده است عضوعضو تو را بوسه بارها

بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز            بـاشـد هـزاره‌ات همه لـیـل و نهـارها

دل‌هـای دوستـان خـدا نـینـوای توست

هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست

ملک وجـود گوشۀ صحن و سرای تو            دل‌هـای انـبــیــا حــرم بـا صـفـای تـو

بالله قـسـم چـراغ هـدایت به هر زمان            باشد به نوک نی سر از تن جـدای تو

دین خدا ز خون گلویت وضو گـرفت            خود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟

سـر تـا به پـا تـمـام سـرشت محـمّـدی

اقـرار مـی‌کـنـم که بـهـشت مـحـمّـدی

تـو از خـدا جـلال خـدایـی گـرفـتـه‌ای            بر عـالـمـی بـرات رهـایی گـرفـتـه‌ای

در بـیـن انـبـیـا و امـامـان تـو از خـدا            عـنـوان سـیـدالـشـهـدایـی گــرفــتـه‌ای

هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم            هم روی دست خویش فدایی گرفته‌ای

وقتی که تیغ خصم گـلـوی تو را بُرید

خون تو را خدا به بهای خودش خرید

ای بر تـن مـطـهـر تو جـای نـیــزه‌هـا            آوای دلــربـای تو در نــای نــیــزه‌هـا

غـیر از سر مـقـدس تو در چهـل مقام            خورشید را که دیده به بالای نیـزه‌ها؟

قرآن بخوان که تا در دروازه‌های شام            آیـنـد مـرد و زن به تـمـاشـای نیـزه‌ها

از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نـیـشتـر

زخمت ز حـلـقه‌های زره گشت بیشتر

ای خـون زخـم‌های تو فـرش عبادتت            لطف و کرم، سجـیّه و ایـثـار، عادتت

هر چند چهره در مه شعبان گشوده‌ای            مـیـلاد توست روز بـزرگ شـهـادتـت

تـا بــامــداد روز جــزا روح انــبــیــا            آیــنــد کــربــلا پــی عــرض ارادتـت

تنها نه در طریق تو میثم حسینی است

عالم حسینینـد و خـدا هم حسینی است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت جلوگیری از کج تابی فهم شعر و رعایت احتیاط تغییر داده شد و پیشنهاد می شود بیت اصلاحی در متن شعر جایگزین بیت زیر گردد.

امشب شب تبسم و اشک پیـمبر است            بی‌شبهه از هزار شب قـدر بهتر است

سرود ولادت امام حسین، امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

فروغ مه قـالـوا بلی مبارک            میــلاد شه کـربـبـلا مبارک

ماه ، روی مصبـاح هـدی عیــان شد            امشب ، عـالـم پیر ، همه جــوان شد


بــگـو ، مـدد یـا ثـارالله ، یـا ابـاعـبـدالله

آبـروی عـالـمـیـن خـوش آمد            به نبی نور دوعین خوش آمد

کـشـتـی نـجـات اهـل عــالــم            سرورم امام حسین خوش آمد

تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا؛ تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا (۲)

****************************************

جلوۀ قـمـر بی قرین مبارک            میلاد گـل امّ البـنین مبارک

امشب ، تـوی آسـمـان گـل افـشـانـیـه            امـشـب ، خـانـۀ عـلـی چــراغـانـیــه

اومد، به گلشن گل یاس، مرحبا یا عباس

مهربان یار حسین خوش آمد            گل بی خار حسین خوش آمد

با شعف بگو به اهل عــالــم            که علمدار حسین خـوش آمد

تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا؛ تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا (۲)

****************************************

جهان شد روشن ازنورحقّ الیقین            مدد یا حضرت سیّد السّاجدین

ای که ، به سپهـر عاشقی چون مهی            نـــور، دیـــدۀ حــضـرت ثـارالّــهــی

هستی ، دلـربا ، برادر ، به عـلیّ ، اکبر

ای کـرامـت تو بی قـریـنـه            آرزوی دل مــا هـمــیــنــه

وعـدۀ ما همگی به زودی            کـربلا و نجـف و مدیـنـه

تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا؛ تـهـنـیـت یا عـلـی و یا زهــرا (۲)

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین، امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

حسین یا ثـارالله ، ای یـار بی هـمـتـا            خوش آمدی مولا ، ای یوسف زهرا

جـان ما به فـدای روی تو* قـبلۀ همه رو به سـوی تو* سر نهَـم به تـراب کوی تو، سیدی


سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی

*************************************************

ای یاور عترت ، ای گـرمی هر دل            ای زاده ی حیـدر ، مـولا ابـوفاضل

ساقی جـام عشق دلبری * مظهر جَـلوات حـیدری * برحَـسن، وَ حسیـن بـرادری ، سَروَری

سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی

*************************************************

نـمـا ز لطف خود ، دلـم حسیـن آباد            مدد یا مـولانـا ، یا حـضرت سـجّـاد

سیّـدُ الشّـهدا را مـظهـری * پـارۀ جـگــر پـیـمبـری * اوّلیـن، بـرادر به اکـبـری ، دلبری

سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی ای عزیز فاطمه؛ سیدی

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین، امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

آیــات کــرم را دگــر ایّام نـزول است           میلاد سه دسته گل گلزار رسول است

نور سه ولادت، تابیده به دلها           چشمان تو روشن، یا امّ ابیها


یـا زهـرا یـا زهـرا؛ یـا زهـرا یـا زهـرا (۲)

****************************

اشک شعف حوریه جاری ز دوعین است           میلاد ابـوفاضل و مـیـلاد حسیـن است

تبریکِ دو عالم؛ با گرمی آوا           بر امّ بنین و؛ برحضرت زهرا

یـا زهـرا یـا زهـرا؛ یـا زهـرا یـا زهـرا (۲)

****************************

با طلعت پـیـغـمبری و حُـسـن خـدا داد           آمد به جهان روح دعا حضرت سجّاد

از بهر عنایت، با نور هدایت           زد غنچه گل تو، درباغ ولایت

یـا زهـرا یـا زهـرا؛ یـا زهـرا یـا زهـرا (۲)

****************************

ای کاش دهم جان، به غم خفته به سینه           یا عـلقمه ، یا کـربـبلا ، یـا به مـدینـه

باشدغم من از، این بار گناهم           مجنون حسینم، با روی سیاهم

یـا زهـرا یـا زهـرا؛ یـا زهـرا یـا زهـرا (۲)

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

میـلاد ابـی عبدالله ، دلها غـرق سُـرور          نازل شد به حریم حق، امشب سورۀ نور

آمد گــل پسر زهرا          خورشید دگر زهرا


نور چشم تر زهـرا          ســیّـــد الــشّــهـــدا

آمده خون خدا ، یوسف خیـرالنسا، نـور مصباحُ الهُدی** گشته عالمتاب

سیّدی مولا حسین، سیّدی مولا حسین، سیّدی مولا حسین، مهربان ارباب

*********************************************

امشب دامن زهرا شد، رشک باغ بهشت          حق،آب و گِل این گُل را، با نورش بسرشت

عـالـم سـائل احسانش          هستی ، واله وحیرانش

هر عطری ز گلستانش         جـان مـا بـه فــدایـش

سر زده صبح سحر، نور خورشید و قمر، آمده جان پدر** آن دُر نایاب

سیّدی مولا حسین، سیّدی مولا حسین، سیّدی مولا حسین، مهربان ارباب

*********************************************

میگیریم همگی با این، شور و حال دعا          از دست علی و زهرا ، امشب کرببلا

شعبان ماه سُرور ما          مـاه مـولِد این مـولا

باشد وعـدۀ مشتاقان          صحـن خــون خــدا

جاری اشک ازهردوعین، همچو اهل عالمین، برلب ما یا حسین **مهر عالمتاب

سیّدی مـولا حسین، سیّـدی مولا حسین، سیّدی مـولا حسین، مهربان ارباب

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : میثم مومنی نژاد نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک                                                                         (به سبك ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ)

ﺟﺒﺮﻳﻴﻞ اﻣﺸﺐ ز ﺧﺎﻟﻖ، ﺗﻬﻨﻴﺖ ﮔﻮﻳﺪ ﺑﻪ اﺣﻤﺪ        اﻱ ﺟــﻮاﻧـﺎﻥ ﺳﻴﺪ اﻫـﻞ ﺷﺒﺎﺏ ﺟﻨﺖ ﺁﻣﺪ

ﺑﺒﻮﺳﺪ ﺭﻭﻱ اﻭ ، ﺭﺳﻮﻝ ﻋﺎﻟﻤﻴﻦ        ﺻﻠﻮﻋﻠﻲ اﻟﻨﺒﻲ،ﺻﻠﻮﻋﻠﻲ اﻟﺤﺴﻴﻦ


ﺭَﺏِّ ﺻَﻞِّ ﻋَـﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪ؛ ﻣُﺤَﻤَّـﺪٍ  ﻭَ ﺁﻝ ﻣُﺤَﻤَّﺪ

ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین؛ ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین (۲)

**************************

ﻗﻮﺕ اﻳﻦ ﻃﻔﻞ اﺯ ﺳﺮ اﻧﮕﺸﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﻛﺎئنات اﺳﺖ        اﻱ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭاﻥ ﺷﺐ ﻣﻴﻼﺩ ﻛﺸﺘﻲ ﻧﺠﺎﺕ اﺳﺖ

ﺷﺪﻩ ﺑﻴﺖ اﻟﻮﻻ ، ﭼﻮ ﺟﻨﺖ ﻣﻨﺠﻠﻲ        ﺣﺴﻴﻦ اﺑﻦ ﻋﻠﻴﺴﺖ، ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻋﻠﻲ

ﺭَﺏِّ ﺻَﻞِّ ﻋَـﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪ؛ ﻣُﺤَﻤَّـﺪٍ  ﻭَ ﺁﻝ ﻣُﺤَﻤَّﺪ

ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین؛ ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین (۲)

**************************

ﺩﺭﻃﻮاﻑ ﻣﺮﻗﺪﺕ ﺗﺎ ﺟﻨﺖ اﻋﻼ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ        اﺯ اَﺣَﺐَّ اﻟﻠﻪ به اَﺣَﺐَّ ﺣُـﺴـﻴـﻨـﺎ ﺭﺳﻴـﺪﻳﻢ

ﻃﻮاﻑ ﻗﺒﺮ ﺗﻮ، ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺧﺪاﺳﺖ        ﻗﺴﻢ ﺑﺮﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ، ﺑﻬﺸﺘﻢ ﻛﺮﺑﻼﺳﺖ

ﺭَﺏِّ ﺻَﻞِّ ﻋَـﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪ؛ ﻣُﺤَﻤَّـﺪٍ  ﻭَ ﺁﻝ ﻣُﺤَﻤَّﺪ

ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین؛ ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین (۲)

**************************

ﻣﻦ ز ﺷﺶ ﮔﻮش ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻝ ﺑﺮﺁﻥ ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﺴﺘﻢ        ﻫﺮﻛﺠﺎﻳﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﻳﻢ ﻫﺮﻛﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ

ﻛﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮﻣﻦ، ﭘُﺮ اﺯ ﺑَﺪ ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ        ﻛﺮﻳﻤﺎ ﺣﺎﺻﻠﻢ،ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻲ اﺳﺖ

ﺭَﺏِّ ﺻَﻞِّ ﻋَـﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪ؛ ﻣُﺤَﻤَّـﺪٍ  ﻭَ ﺁﻝ ﻣُﺤَﻤَّﺪ

ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین؛ ﺣﺴﻴﻦ جانم حسین (۲)

: امتیاز

سرود ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

آمـد آمـد جـلــوۀ حــیّ ســرمــد           در فضائل از دو عالم سـر آمد

نور چشم و زینت دوش احمد ، ثارالله ثارالله


اشک ما با شعف وشادی دل شد همراه            الــســلام عــلــیــک یــا ابــاعــبــدالله

مدد یا وجیـهاً عنـدالله             سیدی مـولا یا ثـارالله

حسین مولا حسین مولا مدد مولا مولا مولا مولا

****************************** 

جان فـدایت یا سفـیـنـة َ النّـجــاة            به شب دل تویی مصباحَ الهُدی

خاک کـویت هـمۀ ارض وسما، ثارالله ثـارالله

عادت تو کرم و لطف وعطا و رحمت            نـخ قـنـداقــۀ تـو حـبـل متـیـن خـلـقت

از بند گـنـاه و از خـطا            فطرس قلبم را کن رها

حسین مولا حسین مولا مدد مولا مولا مولا مولا

****************************** 

 ای ولایت به دلـم چـون کـیمیا            تـا قـیـامت به تو هـستـم مبـتـلا

عـرفـه کن روزی ما کـربـلا ، ثارالله ثارالله

حاجتـم این بُوَد ای شور دلـم مـاتـم تو            که شوم مثل شهیـدان به فـدای غـم تو

تا ابـد بر عـشقت اسیرم            یا حسین میگویم میمیرم

حسین مولا حسین مولا مدد مولا مولا مولا مولا

: امتیاز

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

روز ازل که قسمت ما را نــوشته اند           ما را به نــام حضرت دریا نوشته اند

کار جنــون ما به تماشــا کـشیده است           ما را غبــار محمــل لیــلا نوشتــه اند


بر روی بــال های تـمـام فــرشتگــان           از سرگذشت عــاشقی ما نــوشتــه اند

یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم           ما را ز دودمــان زلیخــا نــوشتــه اند

روز ازل مــقــابل اســمــی که تا ابــد          یک یا حسین گفته مسیحــا نـوشتـه اند

هم چون تو را نه این که دو عالم ندیده است

مثـل تو را به عرشِ خدا هم ندیـده اسـت

آن جلوه ای که نور تو را آفریده است           در پیش خویش قبــله نما آفــریده است

حتی تمام بود و نبودی که هست ونیست           محض گــل جمــال شما آفــریـده است

یک کعبه را برای خودش خلق کرده است           شش گـوشه را به خاطر ما آفریده است

تا قبــله را بــرای همیشه نشــان دهـد           در خاک خویش کـربـبلا آفریــده است

جبـریل زیر پای تو فهمیده است خـدا           این بال را بــرای کـجــا آفــریده است

مردم خــدا شنـیده ولیکــن نــدیــده اند

ما دیده ایم آن چه که مردم شنـیـده اند

تو انـتهــای جــاده قــالــوا بــلی شـدی           زهرا شدی علی شدی ومصطفی شدی

روزی که هر فرشته بر آدم به سجده رفت           ای سر نــاگــشودۀ حـق بر مــلا شدی

در سایه سار جلوه ات عباس قـد کشید           یعنی چقـدر بی حــد و بی انتهــا شدی

ما قسمت همیـم که با عمــر روزگــار           ما دردمنـد عـشق و تو دارالشفــا شدی

دیدی که بی کسیم و نداریم دل خوشی           همسایــۀ قــدیـمی این چــشـم ها شـدی

چون فطرسیم گر چه به زنجیر میشویم

شکر خــدا به پــای شما پیــر میشویم 

روز الست، روز ازل، لحظه های عشق           روزی که آفریده شد عالم برای عشق

روزی که آفــرینش گــیتــی تمــام شـد           آغاز شد به دست خـدا ماجـرای عشق

بودیم گر چه در دل سر گشتگان ولی           کم کم شدیــم بین همـه آشنــای عـشـق

چشمی میـان آن همه ما را ســوا نمود           دل را ربود و داد دلی مبتــلای عـشق

دستی به روی شانۀ مان خورد و ناگهان           ما را صدا نمود کسی با صـدای عشق

روز الــست لحــظــۀ آغــاز عــاشـقی           ما را خــدا نمود اسیــر خــدای عـشق

عکس خــدا نشسته بر آیـیـنــه هـایمان

روز ازل حسینیــه شد سیـنـه هایمــان

هستی بهانه بود كه سِــرّی بیــان شود           مستی بهانه بود كه سـاقی عـیـان شود

خلقت ادامه یافت و رازی گـشـوده شد           تا معنــی وجــود زمیـن و زمــان شود

با دست غیب برق ظهورت نوشت عشق           وقـتـش رسیده نــوبت دلداه گــان شود

قلب مدینــه می طپد از خــاك پــای تو           جــارو كـش همیـشـۀ این آستــان شود

حتی بهشت با سر مژگان رسیده است           تا قبــله گاهِ وسعت هفـت آسمــان شود

تو حیدری، تو فــاطمه ای، تو پیمبری

سوگند بر خدا كه خـداییش محــشری!

بی تو هـزار گـوشۀ دنیـا صفا نداشت           اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت

گیرم هــزار کعبه خــدا خـلق می نمود           چنگی به دل نمیزد اگر کـربلا نداشت

شکرخدا که خانۀ تان هست روی خاک           ور نه زمینِ تیره که دارالشفــا نداشت

مجــمــوعۀ خـصائــل بی انتـهــا شدی

یـك جـا تــمـام سلــسلــۀ انـبـیــا شــدی

گیرم بهار نیست دمی جان فزا که هست           گیرم بهشت نیست غبار شما که هست

بر خشت خشت كعبــه نـوشتند بـا طلا           گیرم كه قبله نیست ولی كربلا كه هست

در ازدحام خیل گــدا جا اگر کـم است           تشریف آورید دو چشمان ما که هست

جــایی اگر نبود خــدا را صــدا کـنـیـد           باب الجواد وسایۀ ایوان طلا که هست

کوتاست سقف عـالم اگر وقت پر زدن           غم نیست روی گنبد و گلدسته ها که هست

خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود

هر یوسفی که یوسف زهـرا نمی شود

تو آمــدی قـیــامت کـبــری رقــم زدی           بر تــارُک همیــشۀ عــالـم عـلــم زدی

میخوستی كه رَشك بَرَند دیگران به من           زلف مرا گــره به نـسـیــم حــرم زدی

حس می کنم میـان دلـم بــوی سیب را           از آن زمان که در حرمِ دل قــدم زدی

می خواستی که شعله بگیـریم بی امان           آتش به جان هر غــزل محــتـشم زدی

با شیر، طعـم روضه تان را چشیده ام           وقتی سـری به چــشم ترِ مــادرم زدی

مجنون کوچه های غمم دست من بگیر

دل تنــگ دیدن حــرمم دست من بگیر

تو تشنه و دریغ ز یک جـرعه آب، آه           تو تشنه و تمامی صحــرا ســراب، آه

در زیر نیزه های شکسته نهــان شدی           با زخـم های تـازه تر و بی حساب، آه

یک سو صدای العطش آرام می رسید           یک سو صدای هلهله ها در شتـاب، آه

یک سو صدای ضجــۀ زینب بلند بـود          یک ســو صدای مـادرت اما کباب، آه

كم كــم نگــاه بر بدنت سخت می شود

كــم كــم نفس زدنـت سخــت می شـود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر غالبا همراه با اغراق گویی است لذا توصیه میشود از خواندن آنها در مجالس اجتناب شود

بر روی بــال های تـمـام فــرشتگــان           از سرگذشت عــاشقی ما نــوشتــه اند

روز ازل مــقــابل اســمــی که تا ابــد          یک یا حسین گفته مسیحــا نـوشتـه اند

گیرم هــزار کعبه خــدا خـلق می نمود           چنگی به دل نمیزد اگر کـربلا نداشت

ابیات زیر به دلیل ایرادات محتوایی یا ایراد روائی حذف شدند

گیرم نوشته اند که ما هم کسی شــویم           تنها به خــاطر دل زهــرا نــوشتـه اند

حتی ز معجـزات مسیحــا خبــر نـبـود           مشتی اگر ز خـاک قــدوم شما نداشت

بی تو هوای خانـۀ زهـرا گــرفته بود           این قـدر جلوه جــاذبـۀ مرتضا نداشت

ما قسمت همیم خدا خواست این چـنین           مـا بر تو مبتــلا تو به مـا مبتــلا شدی

یک سو علم به خاک و علمدارغرق خون          یک سو به روی نیزه عزیز رباب، آه

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی ؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پرهیز از اغراق گوئی و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

هم چون تو را نه این که دو عالم ندیده است            مثـل تو را به خاک خدا هم ندیـده اسـت

جبریل زیر پای تو فهمیده است غیب           این بال را بــرای کـجــا آفــریده است

با دست غیب برق ظهورت نوشت عشق           وقـتـش رسیده نــوبت دیـوانگــان شود

ولادت امام حسین امام سجاد و حضرت عباس علیهم السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مولود یه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

مـاه عشق است مـاه عـشـاق است            ماه دل های مست و مشتـاق است

درِ مـیـخـــانــۀ کــــرم شـــد بـــاز            الـدخیــل، این حــریـمِ رزاق است


ریزه خـوارش فقـط نه اهل زمین            جرعه نـوشش تـمــام آفــاق است

بی حساب است فضل این ســاقی            شب جــود و سخــا و انفـاق است

بـیــن دل هــای بــیــدلان امـشـب            با ســر زلف یــار مـیـثــاق اسـت

شـب زلـف مجـعــدش «والّـیــل»            صبح چشمش به عالم اشراق است

«قَـبــرُهُ فِــی قُــلُـوبِ مَـن والاه»            حــرمش قــبــلـه گـاه عشاق است

ماه شــعـبــان رسیــد! ماه سه ماه

کــربــلا می رویــــم! بــســـم الله 

الســلام ای پـنـاه مُـلـک و مکــان            در یــد قــدرتت عــنــان جــهــان

رفته قـنـداقـه ات به عــرش خــدا            تـشـنـۀ پــای بــوسی‌ات هـمـگــان

در طــوافت قــیــامـتـی شده است            می ‌رسد هر فــرشته با هیــجــان

پَــر قــنــداقــۀ تــو مــی‌ بــخــشـد            پَر و بــالی به فــطـرسِ نـگــران

از ســر زلـف عـنــبــر افـشـانـت            ســدرة الـمـنـتـهی گــرفته ضمان

عــطــر و بـوی ملیـح پـیـرهـنت            مانده در خــاطــر نـسـیـم جـنــان

بوسه می چیند از لب تو رسـول            رحمت واسـعــه گــشـوده دهــان

از سر انگشت پـاک مصطـفـوی            جرعه جرعه بنوش شیــرۀ جان

خــواند جدت «حسینُ منّــی» را            «وَ أنا مِن حسین» را تو بخـوان

با تو جُــود و شجـاعت نبوی‌ست            ای شکــوه حـمـاســه های عیــان

در نــمــازت شـبـیـه فــاطـمه ای            بین میدان علی ست جلــوه کـنـان

چشم‌های تو مرز خوف و رجاست            قَهر و مِهر تو آتش است و امـان

رحــمـت مـحـض! یا ابــا الأیتام!            پــدری کــن بــرای عــالــمــیــان

ای که آقــائــی تو بـی حــد است            بــاز مـا را به کــربــلا بــرســان

شب جمعه شــمــیــم سیب حــرم            منـتشر می شود کـران به کــران

روضه هایت بهشت اهل ولاست            چشم ما چـشـمه های کــوثــر آن

«وَ مِنَ الــمــاءِ کُــلُّ شَـیءٍ حَیّ»            اشــک ها از غمت همیشه روان

الــســلام ای شــهـیــد روز دهــم            الــســلام ای امــام تـشـنـه لــبــان

تا ابــد در فــراز پــرچــم توست            خون سرخت همیشه در جَــرَیان

کـــربــلای تــــو از ازل بــــوده‌            مــبــدأ حــرکت زمیــن و زمــان

شب ســوم رسـیــده‌ای، ای مــاه!

الــســــلام عـــلـــیـــک ثــــارالله  

السـلام ای نـگــیـن عــرش برین            مــــاه بــــالا بــلــنـــدِ ام بــنــیــن

گــره از گـیـسـوان خود مـگــشـا            هر سر موی توست حـبــل متـین

جــذبــه های نگــاه هــاشـمی ات            مــاه را می کشد به ســوی زمین

عــبــــد صــالــح! مـــواســی لله!            پــدر فـضـل! روح حــق و یقین!

به حضورت گشوده دست، فـلک            به قــدوم تو سوده عــرش، جبین

وقت هوهوی ذوالفقار عـلی ست            به روی مرکبِ حـمـاســه نـشـین

می شــود بـا اشــارۀ‌ تو دو نـیــم            هر کسی آیـد از یـسـار و یـمـیـن

زیـنـبـت «إن یکـاد» می خـوانـد            آســمــان محــو هـیـبـت تو! ببین

کــاشف الکــرب اهــل بیت نبی!            بــازوان تــوأنــد حـصـن حصین

نـقـش بــاب الــحــوائـجــی داری            به روی بــازویت شـبـیـه نگـیـن

ســائــلان تــو بــی شـمـارند و...            گوشه چشمی به ما! بس است همین

شب جود و کرامت و بــذل است

شب چــارم شب ابــاالفضل است

الــســلام ای حـقــیــقــت جــاری            روح تــقــــوا و زهــد بــیــداری

سیــد الـسّـاجــدیـن شـهـر رسـول            عـبـد مـحـبوب حـضـرت بــاری

روزهــایـت مجــاهــدت، ایــثــار            نیمه شب هات بـخشش و یــاری

در مـنـاجاتت ای صـحـیـفۀ نــور            آیـــه آیــه زبــــور مــی بــــاری

همـه مجــذوب ربــنــای تــوأنــد            محو این سیر و این سبـکـبــاری

گوش کن این صدای داوود است            که به شــوق تو می شود قــاری

پا بــرهنــه بـه حــجّ که می آیـی            کـعـبـه را هـم به وجـد مـی آری

در شــکــوه و حـمـاسه بی مثلی            خــطبــه هایت زبــانــزدنـد آری

واژه هــای تــو تــیــغ بــرّانــنــد            ثــانــی حـــیــــدری و کــــراری

شــام و کــوفه به لــرزه افـتــادند            ســرنــگــون پــایــۀ ستــمـکاری

در مصاف تو ســهــم دشمن دون            چیست غیر از مذلت و خــواری

وارث عــزت و ســخــای حسین            ای که بعد از عمو، عــلــمـداری

به مــحــبــان خود نــظــر فــرما            بــیــشــتـر مــوقــع گــرفــتــاری

رو سیــاهــیِّ من گــذشت از حدّ            تو بــرایــم مــگــر کُــنی کــاری

در نــماز شــبـت دعــایــــم کــن            تــو عــــزیــزی تــو آبــروداری

دلــم از بــنــد هر غــم آزاد است

شــافــع مـن امــام ســجــاد اسـت

شــد روا حــاجـت هـمـه، ما! نـه            کــربــلا شــد نـصـیـب ما یا نـه؟

رزق شش‌گوشه می‌ دهنـد امشب            کِــی شــنــیــده گــدا ز آقــا: نــه

کــربــلا رفــتــه در شب جـمـعه            می شناسد مــگــر سـر از پا؟ نه

کــربــلا می روی بخوان روضه           روضــه های جــوان لــیــلا، نــه

زخــم هــا الــتــیــام پــیــدا کـرد            زخــم فــرق دوتــای ســقـــا، نـه

الــــتــــیــــامِ دمــــادمِ ســیـــلــی            می دهــد فــرصت تـمــاشــا؟ نـه

از شب خــیــزران مـگـر مانــده           لب و دنــدان بــرای بــابــا؟ نـــه

زینب است و نوای جان کــاهـش

ذکــر أیــــن بــقـــیــــة اللــهــــش

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد

مــاه مـن بــازوی رشـیـد تــو را            که برافــراشته است بـیـرق دیـن

زده بوسه عـلــی به گریه چنــان            بوسه ها چید از آن حسیـن چنین

بیت زیر مدح شبیه ذم است و شایسته مقام امامت نیست لذا حذف شد

به سیــد الـسّـاجــدیـن شـهـر رسـول            عـبـد مسـکـیـن حـضـرت بــاری